کارآفرینی حلقه مفقوده در تولید
برای رسیدن به اهداف مهم در تولید، باید تولیدکنندگان به کارآفرینی توجه کرده و با نوآوری به اهداف خود برسند.
به گزارش موج رسا; محمودی اصل در یادداشتی نوشت،در سالی که به نام حمایت از کالای ایرانی نامگذاری شده است، ضروری است تولید کنندگان به کارآفرینی توجه کرده و به عنوان راه حلی برای افزایش کیفیت تولید به آن توجه کنند.
البته در این زمینه موانعی وجود دارد به طور مثال،یکی از شایعترین مشکلاتی که اکثر کارآفرینان با آن روبهرو هستند، این است که زمان خود را برای تحلیل کردن هدر میدهند. در واقع آنها منتظر یک زمان مناسب هستند تا فعالیتهای خودشان را آغاز کنند. اما واقعیت این است که چیزی به نام زمان مناسب وجود ندارد. این مسیر سختیهای زیادی دارد و کارآفرینان موفق افرادی هستند که در حل کردن مسئله حرفهای هستند. آنها به طور دائم در حال انجام دادن کارهای جدید و حل مشکلات هستند.
فهم این مسئله ساده ولی عمل کردن به آن مخصوصا برای کارآفرینان مشتاق دشوار است. بسیاری از افراد تازهکار خودشان را بیش از اندازه درگیر برنامهریزی میکنند. آنها میخواهند تمام مسائل را بهطور کامل بررسی کنند و قبل از آغاز کردن پروژهی خود به موفقیت برسند. اما فریسلا و بسیاری از کارآفرینان موفق دیگر معتقدند که شما برای یاد گرفتن و پیشرفت باید هرچه زودتر فعالیتهای خودتان را آغاز کنید.
*موفقیت در ثروتمند شدن نیست
فریسلا میگوید: «من هم زمانی که ۲۰ سالم بود طرز تفکری مانند همهی جوانان داشتم و میخواستم ثروتمند شوم. دوست داشتم یک خانه و ماشین زیبا داشته باشم و حسابی خوش بگذرانم. درواقع همهی انسانها همین طرز تفکر را دارند و این اصلا بد نیست. اما من امروز در جایگاهی هستم که فکر نمیکنم رسیدن به این موارد به معنای موفقیت باشد. من فکر میکنم معنی موفقیت برایم عوض شده است. من امروزه احساس رضایت و شادی درونی را موفقیت میدانم و برای رسیدن به آن تلاش میکنم.»
زمانی که جوان هستید، استعدادهایتان نهان و محدود هستند؛ زیرا درک درستی از تواناییهای خودتان ندارید. اما زمانی که اشتباه میکنید و تجربه کسب میکنید، مهارتها و تواناییهایتان شکوفا میشوند. استعدادهای شما هیچ موقع تمام نمیشوند؛ زیرا همواره در حال رشد هستند.
*از شکست خوردن استقبال کنید
آخرین نصیحت فریسلا این است که به هیچ رویدادی نباید به چشم یک شکست نگاه کنید؛ در عوض آن را بهعنوان یک تجربهی آموزنده در نظر بگیرید. بسیاری از افراد بزرگ مانند بیل گیتس، وینستون چرچیل و توماس ادیسون همین حرف را زدهاند. درواقع این نصیحت شاید تبدیل به یک حرف کلیشهای شده باشد؛ اما واقعیت این است که اگر شما به یک موضوع به چشم شکست نگاه کنید، کمتر احتمال دارد که نکتهی مفیدی از آن یاد بگیرید. همین موضوع باعث میشود نتوانید موقعیتها و درهای جدید را ببینید که با از بین رفتن آن فرصت به رویتان باز میشود.
* كارآفرين
واژه كارآفرين از كلمهEntrepreneur (به معناي متعهد شدن) مشتق شده كه در اصل از زبان فرانسه به ديگر زبانها راه يافته است. انگليسيها سه اصطلاح با نامهاي ماجراجو، متعهد و كارفرما را در مورد كارآفرين به كار ميبردند. از نظر آنها، كارآفرين كسي است كه متعهد ميشود مخاطرههاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل كند.
در واقع كارآفرين كسي است كه نوآوري خاص داشته باشد. اين نوآوري ميتواند در ارائه يك محصول جديد، ارائه يك خدمت جديد، در طراحي يك فرآيند نوين و يا نوآوري در رضايت مشتري و... باشد.
كارآفرينان در واقع به تغيير به عنوان مقوله تعيين كننده مينگرند، آنها ارزشها را تغيير ميدهند و ماهيت آنها را دچار تحول ميكنند. آنان براي تحقق اين ايده، قدرت ريسكپذيري خود را به كار ميگيرند. به درستي تصميمگيري ميكنند و از اين رو هر كس به درستي اتخاذ تصميم نمايد به نوعي كارآفرين تلقي ميشود.
از نظر «شوميتر» كارآفرين نيروي محركه و موتور توسعه اقتصادي است. وي مشخصه كارآفرين را نوآوري ميداند. همچنين «جفري تيمونز» معتقد است كه كارآفرين فردي است كه باعث خلق بينشي ارزشمند از هيچ ميشود.
*كارآفريني
فرآيندي كه بتواند با استفاده از خلاقيت، چيز نويي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسك و به كارگيري همراهان بوجود آورد كارآفريني گويند. كارآفريني فقط فردي نيست. سازماني هم ميتواند باشد حتي شركتهاي بزرگ اعم از دولتي و خصوصي هم ميتوانند به كارآفريني دست زنند. امروزه حتي صحبت از دولت كارآفرين به ميان آمده است.
به عقيده «ارتوركول» كارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند كه شامل يك سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است. «روبرت نشتات» كارآفريني را قبول مخاطره، تعقيب فرصتها، ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تأسيس يك كسب و كار ميداند. از نظر «پيتر دراكر» كارآفريني يك رفتار ميباشد و در واقع بكاربردن مفاهيم و تكنيكهاي مديريتي، استانداردسازي محصول، بنا نهادن كار بر پايه آموزش ميباشد.
*عوامل كليدي كارآفريني
شش عامل كليدي در مورد كارآفريني وجود دارد که شناخت هدف،داشتن افق،بكارگيري خلاقيتهاي ذهني،جامعهگرا و جامعهپذير بودن،شهامت، ابتكار، اميدوار و ريسكپذير بودن،واقعبينانه برخورد كردن با تفاوت بين خلاقيتها و فرصتها مهم است.//ن
انتهای پیام/