نبود اشتغال پایدار عامل حاشیهنشینی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ امروزه یکی از پدیدههای ناشگون شهرها در ایران حاشیهنشینی است که این پدیده به دلیل عدم اجرای سیاستهای درست فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… به وجود آمده است و برای حل این معضل نیاز به چارهجویی است.
بیشتر بخوانید
- فقر و حاشیه نشینی در بندر چابهار/تصاویر
- هیچ نیازی به افزایش محدوده شهری نداریم/ بسیاری از مشکلات حاشیه نشینی را در مسکن مهر شاهد هستیم
- حاشیه نشینی در زنجان کاهش یافته است/ سکونت 60 هزار زنجانی در مناطق حاشیه
- لزوم پیگیری موضوع حاشیهنشینی در زنجان
- بیتوجهی به اقتصاد روستایی علت اصلی بروز حاشیهنشینی/ دولتمردان فقط شعار حمایت از قشر ضعیف میدهند
- 30 سال حاشیهنشینی در آبادترین منطقه زنجان
- نخستین چالش پیش روی جغرافیدانان بحرانهای محیط زیستی است/ شهرگرایی حاشیهنشینی و فقر را به دنبال دارد/ نگرشها در علوم جغرافیا باید تغییر کند
یکی از راهحلهای این معضل اجتماعی ـ اقتصادی، حمایتهای حقیقی از مناطق روستایی است که منجر به افزایش تولیدات برای ایجاد اشتغال پایدار در محل زندگی خود شود؛ چراکه اکثر حاشیهنشینان مهاجران روستایی هستند که به علت نداشتن سرمایه اولیه برای ایجاد اشتغال به زندگی در حاشیه شهرها روی آوردهاند.
حاشیهنشینی به هیچیک از شیوههای مرسوم سهگانه زندگی شباهتی ندارد؛ و عین حال دارای ویژگیهای مختص خود است که بهنوبه خود باید مورد واکاوی قرار گیرد.
حاشیه شهرها به دلیل عدم مطابقت با محیط شهری پسزده میشوند و هیچ شباهتی به روستا نداشته و روستا نیز محسوب نمیشوند؛ و بهتدریج این محلها بهتدریج به کانونهای پیوسته یا جدا از هم در اطراف شهرها تبدیل میشوند. و در این بین هیچ نهادی نمیتواند کمکاری یا بیتوجهی خود را نسبت به این پدیده اجتماعی ـ اقتصادی نفی و یا توجیه کند.
انقلاب سفید؛ انقلابی برای حاشیهنشینی
بروز حاشیهنشینی در ایران به سالهای ۱۳۴۰ و بهخصوص بعد از اجرای قانون اصلاحات ارضی و انقلاب سفید حکومت پهلوی بازمیگردد که با ناکارآمد شدن اقتصاد روستایی به واسطه اصلاحات حکومتی که مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و دامداری بود، شیوع پیدا کرد.
ناکارآمدی اقتصاد کشاورزی و دامداری در اکثر نقاط کشور به دلیل اجرای سیاستهای حکومتی و تصاحب زمینهای مرغوب در برخی از روستاها که توان تولید کشاورزی بالایی را داشتند، زمینه مهاجرت گسترده مردم از روستا به حاشیه شهرها را ایجاد کرد. که در این زمان اولین حاشیهنشینی با عنوان حلبیآبادها در اطراف شهرها شکل گرفت.
البته انقلاب سفید در ایران فقط دلیل بروز حاشیهنشینی نبوده است و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و توجه بالای حکمت به روستاها و مناطق محروم و تقویت این مناطق با بروز جنگ تحمیلی از طرف عراق باعث مهاجرت خانوادههای جنگزده به حاشیه شهرهای امن شد. متأسفانه عدم توجه کافی دولت سازندگی به اقتصاد روستایی و حتی خود روستاها باعث افزایش حاشیهنشینی در حاشیه شهرها شد. در چند سال اخیر نبود اقتصاد پایدار و اشتغال در روستاها باعث سرعت بخشیدن به مهاجرت روستاییان شد. بنابراین عمده حاشیهنشینان از اهالی روستاها و مناطق محروم شهری بودهاند.
پدیده حاشیهنشینی که در شهرهای مختلف کشور در حال رشد سرطانگونه است و هر روز بر شدت و عمق آن افزوده میشود، و همچنان از طرف دولت مورد بیتوجهی قرار میگیرد، معلول سیاستهای اشتباه دولتها بعد از دولت سازندگی بوده است.
سیاستهای اشتباه در برخورد با روستاها باعث تخلیه روستاها و شهرهای کوچک و مهاجرت نیروی کار جوان از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها در طول بیش از ۵ دهه اخیر شده است.
خروج نیروی کار جوان از روستاها و شهرهای کوچک آسیبهای جدی و جبرانناپذیری را به بخش کشاورزی، دامپروری، تولیدات روستایی، صنایع کوچک، صنایعدستی، و اقتصاد خرد وارد کرده و موجب بروز معضلات اجتماعی فراوانی شده است؛ که در این بین میتوان به بیکاری، تورم و فساد بهعنوان بزرگترین مشکلات این پدیده اجتماعی نام برد.
این نوع برخورد با روستاها و متعاقب آن بروز معضلات اجتماعی که ذکر شد روند بسیار خطرناکی است و اگر مورد بیتوجهی قرار گیرد نتایج بدتری را به دنبال خواهد داشت و نیازمند توقف و معکوس شدن هرچه سریعتر این مسائل و سیاستها است.
اگرچه حمایت مؤثری از روستاها توسط دولتها در ایران انجام نگرفته است ولی ناگفته نماند که دولتهای مختلف حمایتهای فیزیکی ـ کالبدی در این راستا از روستاها داشتهاند که هیچ تأثیری در عدم مهاجرت روستاییان نداشته و همچنان این مهاجرتها ادامه دارد.
نظام برنامهریزی کشور عالمانه و عادلانه نیست
به نظر میرسد دغدغهمندان توسعه روستایی باید بدون هیچگونه جهتگیری سیاسی و تبلیغاتی برنامهای اساسی برای روستاها بهعنوان بزرگترین منبع تأمینکننده نیروی انسانی حاشیه شهر فکری کنند تا از مهاجرت روستاییان به حاشیه شهر جلوگیری شود.
متأسفانه نظام برنامهریزی کشور در تخصیص اعتبار و توزیع اعتبارات به روستاها عالمانه و عادلانه نبوده است و هیچگونه مطالعه مؤثری برای تخصیص اعتبار از طرف دولت انجام نگرفته است و اگر مطالعاتی صورت گرفته است صرفاً موارد کمارزش بوده است.
اگر نظام برنامهریزی و تخصیص اعتبارات کشور عالمانه و عادلانه صورت میگرفت اکنون شاهد این حجم از مشکلات روستایی و حاشیهنشینی نبودیم.
نویسنده: محمد کریمی، فعال رسانه.
انتهای خبر/