logo
امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۹
[ شناسه خبر : ۳۴۹۹۴ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 5 دقیقه ]

فرازی از وصیت‌نامه شهید اسداله حیدری

فرازی-از-وصیت‌نامه-شهید-اسداله-حیدری
فرازی از وصیتنامه شهید اسداله حیدری را می‌خوانیم که در سال ۱۳۴۱ در سلطانیه زنجان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود که در دوران هشت سال دفاع مقدس نقش ویژه‌ای در جبهه داشتند که در نهایت در جهاد در راه اسلام و قرآن در عملیات فتح المبین به فیض عظمای شهادت نائل آمدند.

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» زندگینامه سردار شهید اسدالله حیدری

بیشتر بخوانید

اسدالله حیدری در سال ۱۳۴۱ در سلطانیه زنجان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که پدرش عزت الله را از دست داد و بعد از آن مسئولیت خانواده به دوش مادر و برادر بزرگش بود.فعالیت های سیاسی و اجتماعی شهید حیدری علیه نظام شاهنشاهی و حکومت پهلوی در سال ۵۷ به اوج خود رسید و در تمامی این مدت در سخنانش از امام به احترام نام می برد. اعلامیه ها و تمثال حضرت(ع) را در منطقه با اشتیاقی عجیب توزیع می‌نمود. در برچیدن لانه فساد جزء فرقه ضاله بهائیت و عامل ساواک در منطقه، نقش فعال داشت تا پیروزی انقلاب اسلامی، جان بر کف به مبارزه ادامه می‌داد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل سپاه در استان زنجان نقش به سزائی داشت و از پیشقدمان این امر مهم بود و در همین رابطه جندین بار به کردستان و جنوب مأمور شد.

هنگام شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دائم در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور مداوم داشت.

شهید در مدرسه علامه حلی تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه دادند. او در اواخر سال ۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. مدتی در آموزش نظامی مشغول شد، بعد از آن مدتی هم در کردستان و در منطقه پاوه بودند. بعد از شروع جنگ، به جبهه جنوب اعزام شد. در اولین مرحله در عملیات حصر آبادان شرکت داشتند و در عملیات فتح المبین به عنوان جانشین گردان در عملیات شرکت داشت. ایشان یکبار در کردستان از ناحیه دست مجروح شدند. آن اخلاصی که ایشان داشتند هیچ وقت اظهار نمی کردند که مجروح شدند.

شهید حیدری به همراه شهید رنجبر، تابلوی شهرداری را که عکس شیر و شمشیر روی آن بود و همین طور تابلوی حزب رستاخیز را نیز پائین آوردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان در شرکت ترانسفو مشغول شد، اما راضی نبود و می گفت: من نمی توانم در آن شرکت کار کنم. او دوست داشت که در سپاه باشد.

اولین کسی بود که بعد از عضویت در سپاه، در این منطقه تشکیل نیروی مقاومت داد و آموزش نظامی را در دبیرستان سلطانیه شروع کرد و بعد از آن بسیج مستضعفین را به کمک بعضی از برادران تشکیل دادند. ایشان اولین کسی بودند که کتابخانه در تکیه امام زمان(عج) را دایر کرد تا اینکه جنگ شروع شد. البته قبل از شروع جنگ، ایشان به کردستان رفته بودند. اولین باری که به جبهه رفت موقع شکست حصر آبادان بود که عملیات ثامن الائمه نام داشت. آخرین باری که ایشان می خواستند به جبهه بروند تقریباً یک ماه به عید نوروزمانده بود، می گفتند که می خواهند با والده شان به مشهد مقدس بروند و رفتند، و پس از بازگشت از مشهد مقدس بلافاصله به منطقه عملیاتی رفتند. هنگام رفتن چون کبوتری بود که در حال پرواز است و در عملیات فتح المبین به فیض عظمای شهادت نائل آمد.

وصیت نامه شهید اسدالله حیدری

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم ارزقنا توفیق الشهاده

درود و سلام بر محمد (ص) خاتم النبیین، و سلام بر سید الشهداء، حسین (ع) و یارانش و سلام بر اهل بیت حضرت سید الشهداء (ع) و درود بیکران بر زینب کبری، آن شیر زن کربلا که پیام خون برادرش را به تمامی جهان رسانید و آخر، یزید و یزیدیان را رسوا و کاخ طاغوتیشان را واژگون کرد و درود بیکران بر مهدی، امام عصر (عج) که با انقلاب خود، مجری وعده خداوند و حکومت مستضعفین بر روی زمین خواهد بود. سلام و درود بر نائب بر حق مهدی (عج) موسی زمان، منجی مستضعفان، درکوبنده مستکبران، بت شکن زمان، امام خمینی (ره)، به یاری خداوند منان به راهنمائی حضرت مهدی (عج) و به رهبری امام خمینی (ره) این انقلاب اسلامی ادامه خواهد یافت تا برسد به انقلاب کبیر جهانی حضرت مهدی (عج).

این جانب به مصداق آیه شریفه:

«  و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون »

« کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده مپندارید، بلکه زنده اند و در کنار خدایشان روزی می خورند. »

به این راه قدم نهاده ام و شعارم لا اله الا الله است و رهبرم خمینی روح الله. هان ای تمامی کسانی که به هر نحوی با این رهبری، یعنی با اسلام واقعی مخالفت می کنید تا تک تک این ملت به خروش آمده بر پای خود استوار است نخواهد گذاشت تا این پیر جماران و این رهبر تنها باشد.

خمینی قلب تپنده این ملت مسلمان است. شما را به خدای مسلمانان که بارها این شعار را گفته اید « اماما اماما ما اهل کوفه نیستیم، طرفدار و مقلد تو هستیم »، به این شعارتان برای همیشه جامه عمل بپوشانید و نگذارید این رهبر تنها بماند و دلش آزرده شود.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزای

برادران، اگر شهادت نصیب من شد جنازه مرا اگر توانستید به زادگاه خودم (سلطانیه) ببرید و در کنار قبر برادر شهیدم احمد جعفری دفن کنید و بر سنگ قبرم کلمه ناکام ننویسید، زیرا تمامی ما پاسداران کام خود را در شهید شدن می دانیم.

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر