شهید عزادار نمی‌خواهد، رهرو می‌خواهد
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» شهید حسین باقری از بدو تشکیل سپاه فعالیت خود را آغاز کردند و تا زمان شهادت به عنوان سپاهی و بسیجی در خدمت جمهوری اسلامی بود.
بیشتر بخوانید
آخرین پست ایشان فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یکم از لشکر ۳۱ عاشورا بود شهید بزرگوار در سال ۶۵ مسئول اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران ابهر و نیز مسئول دفتر ندامتگاه دادسرای انقلاب اسلامی بود و با سمت فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یکم به مقام رفیع شهادت نایل آمدند.
او تحصیلات دوره ابتدائی را در دبستان شهید خلیل نوروزی و دوره راهنمائی را در مدرسه راهنمائی توفیق به پایان رسانید البته لازم به توضیح است سال‌های تحصیلی ایشان مصادف بود با به ثمر رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی و به همین دلیل ایشان سنگر مدرسه را رها کرده و حضور خود را در سنگر جبهه و صحنه جنگ و جهاد با کافران بعثی ترجیح دادند.
خاطره‌ای از همرزمان شهید باقری حسین باقری آنقدر در محل خودشان حضورش کم بود که اهل محل او را نمی‌شناختند لذا به جز شهید محمود سهرابی که همسایه خیلی نزدیک ایشان بوده فکر نمی‌کنم همسایه‌های دیگر او را شناخته باشند چنان که یکی از همسایه‌ها می‌پرسید مگر حسین پاسدار بود؟ من هم گفتم نه حسین پاسدار نبود بلکه او عاشق امام حسین(ع) بود و در آخر نیز او به دیدار معشوق خود ابا عبداله الحسین (ع) شتافت.
وصیت نامه پاسدار رشید اسلام رزمنده خستگی ناپذیر جبهه‌های حق علیه باطل فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ کربلا ، شهید حسین باقری
خدایا بیامرز برایم گناهانی که بلا را نازل می‌کند، ای صاحب اختیار، ای عزیز، ای هادی، ای شنونده همه دردهای نهان، ای خدای هر دو عالم، ای معشوق، ای عشق چگونه صدایت زنم ؟ با چه نامی؟ چگونه به خود اجازه دهم که به غیر تو دل بندم ؟
ای که مهربانیت بیش از حد تصورات است، ای که بزرگیت، جلالت، مهربانیت در ذهن ما انسان‌ها نمی گنجد زیرا ما محدود و شما (تو) نا محدودی چگونه قابل سنجش است؟
ای خالق همه هستی مولا جان مرا در یاب که در خویشتن غوطه ورم، معبودا تو شاهدی بر تمام اسرارم که از تمامی مظاهر مادی بریده‌ام تا به دیدارت لحظه شماری نمایم .
جوان هستم نا امیدم مفرما ای قاضی الحاجات لحظه شماری می‌کنم جوان هستم نا امیدم مکن.
خداوندا تمام اعضا و جوارح مرا به سه چیز آراسته کن : ۱- ایمان ۲- تقوی ۳- یقین خدا جان مطمئناً این سه مورد در راه رسیدن به جوار پر شکوهت مرا یاری می‌دهند تا به کمک غیبی تو به آنها دست یافته و انسان باشم و انسان بودن خود را بفهمم تا در دنیای پست و تاریک بتوانم قدمی مطمئن در راه رسیدن به هدف و به پیمان خویش بردارم خدا جان جوان هستم . هر لحظه گناه کردم و باز به خود آمدم و از تو شرمنده شده‌ام.
برادران همه چیزت امام است، ازامام نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر بردارید و هوشیار باشید و امیدوار باشید، خالصانه خدمت کنید، قوی دل باشید، چون کوه استوار باشید و همدیگر را به سطح بالا بکشید.
اما مادرم از اذیت‌های من درگذرد، می‌دانم که خیلی اذیت کرده‌ام اما برای حفظ انقلاب مجبور بودم و به جدت بی بی زهرا(س) قسمت می‌دهم که حقتان را حلال کنید و تو نیز پدرم حق پدریت را حلال کن که برایتان تکیه گاهی نشدم اما برادرانم شما ار به خدا می‌سپارم و امیدوارم که مرا حلال کنید.
انتهای پیام/
