logo
امروز : پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۴۳
[ شناسه خبر : ۲۷۴۰۷ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 6 دقیقه ]
پس از حمله به مقوله شفا و توصیه درباره مشروبات الکلی؛

شبهه اندازی عباس عبدی این بار در قانون حجاب

شبهه-اندازی-عباس-عبدی-این-بار-در-قانون-حجاب
اگر در جمهوری اسلامی برای رعایت حجاب در ملأ عام، قانون وجود دارد، چنین چیزی در مرحله اول، نفیاً یا اثباتاً درصدد این نیست که اعتقاد افراد بی حجاب را اصلاح یا تغییر دهد.

به گزارش موج رسا; عباس عبدی در یادداشت روز شنبه روزنامه اعتماد با عنوان «اجبار دوام ندارد»، با به هم دوختن برخی گزاره ها و تولید شبهه، قانون حجاب را مورد هجمه قرار داده است.

او در قسمتی از یادداشت خود می نویسد: «چرا و براساس چه منطقي يك فعل يا ترك فعل جرم محسوب مي‌شود؟ آيا شرع مبناي آن است؟ چگونه اصل دين را نمي‌توان الزامي كرد، ولي فروع آن الزامي و اجباري است؟ اينكه در پي جامعه‌اي باشيم كه همه احكام شرعي رعايت شود، فرق مي‌كند با اينكه همه آنها اجباري و قانوني يا از طريق الزام قانون انجام شوند، چون ذات شرع و دين اعتقادي است».
 
اگر در جمهوری اسلامی برای رعایت حجاب در ملأ عام، قانون وجود دارد، چنین چیزی در مرحله اول، نفیاً یا اثباتاً در صدد این نیست که اعتقاد  افراد بی حجاب را اصلاح یا تغییر دهد.

همانگونه که در الزام به رعایت چراغ قرمز یا وضع قوانین و ممنوعیت ها  در زمینه های گوناگون - چه در جامعه اسلامی و چه در غیر آن – در مرحله اول به دنبال معتقد کردن افراد در خصوص آن قوانین و الزمات نیستند.

به عبارت دیگر، میان معتقد کردن اجباری افراد نسبت به یک موضوع و ملزم کردن آنها به رعایت آن موضوع، فرق وجود دارد.


 اعتقاد افراد جامعه نسبت به حجاب باید از طریق مطالعه منابع دینی و کتب تحلیلی و پژوهشی، حضور در پایگاه ها و مراکز دینی نظیر مساجد و حسینیه ها، استفاده از محصولات فرهنگی، اقدامات آموزش و پرورش، صدا و سیما، دانشگاه، خانواده و مانند آن به وجود آید. اما الزام قانونی آن از سوی حکومت برای دفع و رفع مفاسد اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی اساساً متوقف بر آن نبوده و موضوعی جداگانه است.

مثال ملموس آن در سایر حوزه ها این است که اقدامات پلیس و قوه قضائیه و سایر نهادها برای جلوگیری و مبارزه با سرقت و مفاسد اقتصادی به معنی تلاش برای اعتقاد پیدا کردن و یا اصلاح عقاید مردم در زمینه احترام به اموال دیگران و یا اعتقاد به عدم  دزدی و اختلاس نیست، بلکه برای تأمین امنیت اقتصادی و روانی مردم در سطح جامعه است. در زمینه های اخلاقی، فرهنگی و سایر عرصه ها هم مشابه این موضوع جریان دارد.
 
نه تنها در مورد حجاب، که جزو واجبات شرعی است، بلکه در موضوعاتی که جنبه عمومی و علنی در آن وجود دارد، ممکن است یک حکومت بنابر مصالح، برخی امور مباح را هم محدود کند. اتفاقاً بسیاری از قوانین در همه جای دنیا، محدود کردن یا مشروط کردن همین امور مباح است!
 
همچنین او در جای دیگری از یادداشت می گوید: «دروغ نگفتن، غيبت نكردن، نيكي به پدر و مادر و ديگران و ده‌ها عمل پسنديده و مذموم كه شرع امر به انجام و نهي از آنها مي‌كند كه بسيار هم مهم هستند ولي هيچ كدام در قالب قانون تعريف نمي‌شوند، بلكه در قالب واجب و حرام در رابطه فرد و خداوند قرار دارند».
 
نکته مهمی که در اینجا به آن توجه نشده و خلط صورت گرفته این است که رفتار و کردار اعضای یک جامعه نسبت به یک هنجار یا ناهنجاری، همه از یک جنس نیستند. مثلاً ما نمی توانیم برای بیش از 80 میلیون نفر پاسبان بگذاریم یا قانون وضع کنیم که در شبانه روز دروغ نگویند یا تهمت نزنند؛ نه معقول است و نه ممکن و چنین بازخواستی هم مخصوص خدای متعال است.

اما از آن طرف، اگر کسی در معامله رسمی دروغ بگوید و حق طرف مقابل ضایع شود، در اینجا با استناد به قانون می توان حق را به صاحب حق برگرداند. یا اگر کسی به دیگری تهمت عمل منافی عفت چسباند و یا حتی دروغی را در رسانه ها به او نسبت داد، در اینجا باز هم قانون می تواند به کمک فردی که در حق او ظلم شده، بیاید.

قطعاً نگاه به احکام شرعی در جایی که سخن از رابطه  فرد با خداوند است متفاوت با زمانی است که پای نفر سوم و یا یک جامعه هم به میان می آید.

مثلاً نمی توانیم و حق نداریم پاسبان بگذاریم که آیا مردم روزه می گیرند یا خیر؟ اگر روزه نمی گیرند به دلیل عذر موجه شرعی است یا نه؟ اما اگر کسی در روز روشن و در ماه مبارک رمضان، تظاهر به روزه خواری  کرد – هر چند که عذر موجه شرعی داشته باشد - موضوع فرق می کند و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است. چون هم تجاهر به گناه کرده و در جامعه اسلامی، حرمت الهی را شکسته است و هم اینکه به نوعی آن را در بوق و کرنا کرده و تبلیغ می کند. ضمن اینکه احترام سایر مسلمانان را هم نگه نداشته است.

 نکته پایانی اینکه اساساً تیتر این یادداشت هم محل تأمل جدی است. اول اینکه اساساً میان الزام و اجبار کمی تفاوت وجود دارد.

علاوه بر آن، اگر به این سخن ملتزم باشیم که «اجبار دوام ندارد»، در آن صورت آیا در مورد قوانینی که در همه جای دنیا وجود دارد هم همین سخن را می توانیم بگوییم؟ مثلاً بگوییم: «اجبار به رعایت چراغ قرمز و قوانین رانندگی دوام ندارد»، «اجبار به عدم دزدی و جلوگیری از فساد اقتصادی دوام ندارد»، «اجبار به رعایت تولید کالای استاندارد و مواد غذایی بهداشتی دوام ندارد» و ... .

اگر رعایت نکردن این قوانین، مفاسد به دنبال دارد، عدم رعایت حجاب در یک جامعه مفاسد و آسیب به همراه ندارد؟!

همه قوانین با باید و نباید همراه هستند و چه بگوییم الزام یا اجبار یا هر لفظ دیگری شبیه به اینها، اگر ضرورت و پشتوانه عقلی و شرعی دارند، لازم است که رعایت شوند. بنابراین این سخنان عبدی ممکن است برای برخی عوام جالب باشد اما پشتوانه شرعی، عقلی و تجربی ندارد.

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر