logo
امروز : پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۴۶
[ شناسه خبر : ۲۷۳۷۲ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 10 دقیقه ]

ظلم به نظام از بالاترین ظلم‎هاست

ظلم-به-نظام-از-بالاترین-ظلم‎هاست
هر روز که صفحه‎ای به صفحات عمر انقلاب‎اسلامی افزوده می‎شود، شاهد رفتارهایی نه‎تنها از سوی جریان معاند، بلکه ازسوی جریانات سیاسی و حتی افرادی هستیم که ظلم به نظام مبنای رفتار آنها بوده‎است.

به گزارش موج رسا; حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «ظلم» از معدود کلماتی است که بیشترین مورداستفاده را هم در محاورات شخصی بین افراد و هم در ادبیات سیاسی و دینی ما دارد. صرف‎نظر از وجه حقوقی این واژه که معیار و محل رجوع حکومت، مثلا توسط دستگاه قضا برای اعاده حقوق فرد یا افراد جامعه محسوب می‎شود، می‎توان گفت واژه «ظلم» به‎دلیل تأثیرگذاری عاطفی آن بیشترین کاربرد را درمیان افراد جامعه به‎ویژه در مشاجرات شخصی بین ۲یا چند نفر داشته‎است؛ چرا که کسی یا کسانی هستند که خود را مظلوم و طرف مقابل را ظالم می‎پندارند و با وجود آشکار بودن مرجع ظلم، کمتر کسی است که خود را مرجع ظلم بداند. چنین افرادی معتقدند همواره مورد ظلم واقع شده‎اند. این وضعیت وقتی یک طرف بحث حکومت باشد، کار را سخت‎تر می‎کند، چراکه در افکارعمومی حکومت را دارای ابزار قوه‎قهریه و افراد را فاقد چنین ابزاری می‎دانند. درچنین شرایطی، بخش زیادی از جامعه بدون بررسی موضوع، پشت فردی قرار می‎گیرند که خود را مظلوم معرفی کرده‎است. از نگاه غلط افکارعمومی، حکومت به‎دلیل برخورداری از قوه‎قهریه همچون پلیس، دستگاه‎های امنیتی و قضایی می‌تواند از حقوق خود دفاع کند و این افراد هستند که فاقد این ابزارند و نمی‌توانند از خود نسبت به ظلمی که بر آنها روا داشته شده، دفاع کنند. هر روز که صفحه‎ای به صفحات عمر انقلاب‎اسلامی و نظام برآمده از آن افزوده می‎شود، شاهد رفتارهایی نه‎تنها از سوی جریان معاند و دشمنان تابلودار نظام، بلکه ازسوی جریانات سیاسی و حتی افرادی هستیم که ظلم به نظام مبنای رفتار آنها بوده‎است. در اینجا برای قرابت ذهنی خوانندگان محترم به چند نمونه از ظلم‎هایی که در سال‎های اخیر به‎دلیل برخی رفتارها صورت گرفته‎است، می‎پردازیم:

۱-روزانه صدها مطلب در شبکه‎های مجازی در رابطه با فرزندان رهبرمعظم انقلاب می‎چرخد و اتهام‎های سراسر دروغ به بیت رهبر انقلاب زده می‎شود و هیچ‎کسی از خود سؤال نمی‎کند این حجم مطالب دروغ چرا و با چه هدفی منتشر می‎شود؟ این در حالی ‎است که حتی مخالفان و بلکه فراتر از آن دشمنان رهبری، به‎صراحت بر سلامت زندگی شخصی معظم‎له و خانواده ایشان اذعان دارند. تا جایی که عطاءالله مهاجرانی که از منتقدان جدی حکومت محسوب می‎شود و با توجه به اقامتش در خارج، هیچ نیازی به تعریف و تمجید از نظام سیاسی ایران و رهبری آن ندارد، در مقابل ده‎ها دوربین و خبرنگار می‎گوید: «من آیت‎الله خامنه‎ای را خوب می‎شناسم و می‎دانم که در تمام زندگی اقتصادی خود و خانواده‎اش، نقطه سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمی‌توان یافت.» یا «حسین یزدی» که از عوامل حکومت طاغوت بوده و از رهبران فعال مخالف انقلاب‎اسلامی در خارج از کشور به‎حساب می‎آمد و در سال۱۳۹۸به پاس خدمات او، فرح پهلوی مراسم بزرگداشتی برای او برگزار کرده‎است، در رابطه با امام‎خمینی(ره) و حضرت آیت‎الله خامنه‎ای، رهبرحکیم انقلاب می‎گوید:«هیچ‎شکی در پاکی امام‎خمینی و رهبر انقلاب، آیت‎الله خامنه‎ای وجود ندارد و در رابطه با رهبری هیچ‎چیزی که به ضرر آنها باشد، هویدا نشده‎است». چرا با وجود آنکه چنین سخنانی در رابطه با رهبر انقلاب در فضای‎سیاسی و مجازی داخل و خارج منتشر می‎شود، افکارعمومی تحت‌تأثیر دروغ‎های شاخدار و خبرسازی‎های مسموم شبکه‎های خبری در توییتر، اینستاگرام و... قرار می‎گیرند؟ چگونه است که برخورد یک مأمور گشت‎ارشاد با زنی که مبانی و چارچوب‎های شرعی جامعه را زیرپا گذاشته‎است، ظلم محسوب شده و خبرآن «ترند» توییتر می‎شود، اما انتشار هزاران دروغ به شخصیتی که دوست و دشمن بر سلامت اخلاقی و اقتصادی او و خانواده‎اش اعتراف می‎کنند، ظلم محسوب نمی‎شود؟

۲-رهبری مسئول سیاست‎های کلان نظام است و به‎صراحت می‎توان گفت هیچ سیاستی در نظام وجود ندارد که رهبری انقلاب سیاست کلان آن را تاکنون ابلاغ نکرده باشند؛ چشم‎انداز ۲۰ساله، سیاست‎های کلان شورای انقلاب‎فرهنگی، سیاست‎های کلان آموزش‎عالی، آموزش‎وپرورش، حتی این اواخر سیاست‎های کلان در حوزه تأمین‎اجتماعی و ده‎ها سیاست کلان دیگر.

چرا با وجود اینکه رهبری‎انقلاب وظیفه خود را به‎نحواحسن انجام داده‎اند، باز نوک پیکان حمله در ضعف‎ها و کاستی‌ها به سمت ایشان نشانه می‎رود و افرادی که خود روزگاری نه‎چندان دور در این کشور مسئولیت داشته‎اند، تلاش نمی‎کردند که با اجرای این سیاست‎های کلان حرکت کشور در ریل درست قرار بگیرد و امروز در جایگاه مدعی قرار گرفته و حرف‎های آنها از شبکه‎های دشمن پژواک می‌شود. آیا این ظلم آشکار دیگری به نظام نیست؟ رفتار برخی روسای‎مجلس را در دوره‎هایی نمی‎توان فراموش کرد. در زمان حیات امام راحل مصوبه‎ای را مجلس می‎خواست به تصویب برساند. برخی نمایندگان که نگاه امام(ره) را نسبت به آن موضوع می‎دانستند، به مرحوم هاشمی‎رفسنجانی می‎گفتند این مصوبه خلاف نظر امام(ره) است و ایشان می‎گفتند برای تصویب قیام بفرمایید و با یک قیام و قعود مصوبه‎ای از مجلس می‎گذشت که خلاف‎نظر امام(ره) بود. در دوران رهبری آیت‎الله خامنه‎ای نیز روسای مجلسی بودند که وقتی به آنها گفته می‎شد این مصوبه خلاف‎نظر و سیاست‎های کلی فلان بخش ابلاغ شده از سوی رهبری است، به‎صراحت می‎گفتند شما تصویب کنید، من نظر رهبری را جلب می‎کنم.

۳- انتخاباتی در سال ۱۳۸۸برگزار می‎شود و ۸۵درصد مردم پای صندوق رأی می‎روند و شخصی را برای این مسند برمی‎گزینند. عده‎ای که رأی مردم را برنمی‌تابند، ۸ماه کشور را به آشوب می‎کشانند و حلاوت یک حضورحماسی را تلخ می‎کنند و دهان گشاد دشمنان این ملت را باز می‎کنند تا نظام سیاسی ایران و جمهوری‎اسلامی را زیرسؤال ببرند. این درحالی‎است که در انتخابات سال۷۶تقریبا با همین میزان رأی، مردم پای صندوق رفته و رئیس دولتی را انتخاب کرده بودند که قطعا با نرم‎های بخشی از جامعه سازگاری نداشت، اما در سوم خرداد، رهبرانقلاب آن انتخابات را «حماسه تاریخی» خطاب کردند و برای این حضور، خداوند را ستایش کردند. چرا در انتخابات۸۸چنان ظلمی به نظام روا داشته شد و شیرینی حضورحماسی مردم تلخ شد؟ چه‎کسی پاسخ این ظلم بزرگ به نظام را باید بدهد؟ چگونه است کسانی که به خیابان می‎ریزند، اموال مردم را به آتش می‎کشند و آبروی یک نظام را به تاراج می‎برند، اگر دستگیر و زندانی شوند، ظلم نظام به افراد معترض تلقی می‎شود اما حیثیت بین‎المللی کشوری که در همه انتخاباتی که پیش‎از آن برگزار شده بود خوش درخشیده، ظلم به آن نظام به‎حساب نمی‎آید.

۴-ساختمانی در آبادان که به «متروپل» مشهور بود، به یک‎باره فرو می‎ریزد. شهردار و چند مقام شهرستان بازداشت می‎شوند، در کمتر از چند ساعت، همه نظام بسیج می‎شوند تا با تمرکز امکانات از استان‎های دیگر، مردم زیر آوارمانده را نجات دهند. وزیرکشور با معاونان خود چند روز برای چنین اتفاقی- که قطعا در هیچ‎جای دنیا این‎چنین حضوری را شاهد نبوده‎ایم- در منطقه حاضر شده و از نزدیک دستورهای لازم را صادر می‎کند و معاون اول رئیس‎جمهور برای پیگیری کارها در آبادان حاضر می‎شود و رئیس‎جمهور هم متعاقب آن به‎میان مردم داغ‎دیده می‎رود. دولت در کمترین زمان با کمک به خانواده قربانیان، نیازهای اولیه آنها را برآورده می‌کند. پلیس همچون یک خادم در کنار مردم التیام دردهای آنها می‎شود و با وجود شنیدن ناسزاها، خویشتن‌داری می‌کند، اما یکباره می‎بینیم که در فضای‎مجازی موجی علیه مسئولان نظام و پلیس ایجاد می‎شود و بیانیه سیاسی با امضای تاج‎زاده و یک کارگردان مخالف نظام صادر می‎شود و از پلیسی که همواره در کنار مردم بوده و از مشکل کم‎آبی اصفهان گرفته تا آبادان فحش و سنگ خورده، خواسته می‎شود که «تفنگت را زمین بگذار». به‎کارگیری سلاح، چیزی که اصلا اصالت نداشته باز «ترند» توییتر می‎شود. خب، این ظلم به نظام را چه‌کسی باید پاسخ دهد؟ چطوراست که دستگیری «تاج‎زاده و رسول‎اف» که با دروغ‎پراکنی و عناد به نظام اخبار دروغ را به جامعه پمپاژ می‎کنند و آرامش روانی مردم را دراین شرایط سخت اقتصادی به‌هم می‎ریزند، ظلم به آنها محسوب می‎شود، اما این‎همه دروغ و افترا به نظام و نهادهای آن، ظلم به نظام نیست!

۵- گوهر عشقی مادر ستار بهشتی از محکومان امنیتی، پیرزنی که بیش‎از ۷۰سال از عمر او می‎گذرد، در مسیر منزل در خیابانی تعادل خود را از دست می‎دهد و روی آهن‎آلات ساخت‎وساز خیابان فرود می‎آید و سروصورتش زخمی می‎شود و کمتر از چند ساعت فیلمی از او در شبکه‎های خبری دشمن منتشر می‎شود و به دروغ می‎گوید چند موتورسوار بر سر او ریخته‎اند و این بلایی است که حکومت با لباس شخصی‎های خود بر سرش آورده‎است. دوربین‎های منطقه را چک می‎کنند و دروغ او برملا می‎شود. این ظلم و دروغی که به نظام بسته شده‎است را چه‎کسی باید جبران کند؟ یعنی حمایت از یک زن دروغگو از آبرو و حیثیت نظام مهم‌تر است؟ اینجا به چه‎کسی ظلم شده‎است؟ به این زن دروغگو یا نظامی که این دروغ به آن بسته شده‎است!

۶-تابستان۱۳۶۷تعدادی از منافقین که از سال‎های اولیه دهه۶۰در زندان مانده بودند و با وجود تلاش برای بازگشت آنها به جامعه، این تلاش‎ها ره به‎جایی نبرده بود که هیچ، بلکه با عملیات «فروغ جاویدان» در غرب کشور، این تعداد هم در زندان اقدام به شورش کردند و با عوامل زندان درگیر شدند و قصد فرار داشتند تا به گمان خود بستر حضور عوامل خود را پس‎از عبور از استان‎های غربی و رسیدن به پایتخت فراهم کنند، از آنجا که دیگر مسیر بازگشت خود را بسته بودند با حکم محاربه علیه نظام محکوم به اعدام شدند. آن‌هم در حالی‎که پیش‎از آن، بیش‎از ۱۷هزارشهروند بی‎گناه را به شهادت رسانده و حوادث تلخی همچون هفتم‎تیر و هشتم شهریور را رقم زده بودند. ۳۰سال پس‎از این تاریخ در غفلت مسئولان جمهوری‎اسلامی که در موضع شاکی می‎بایست برای تک‌تک منافقین حاضر در دامان کشورهای غربی پرونده تشکیل می‎دادند و از مجامع بین‎المللی درخواست محاکمه می‎کردند، حمید نوری که در سال ۱۳۷۰از دستگاه قضایی منفک شده بود را در یک سفر خارجی به سوئد دستگیر کرده و یک‎سال‎ونیم در انفرادی نگه می‎دارند و با اعمال شدیدترین شکنجه‎های روحی و روانی نهایتا با حکم حبس‎ ابد محکوم می‎کنند. وقتی جای جلاد و شهید عوض می‎شود، طبیعی است که باید منافقین جلاد مظلوم و یک کارمند مظلوم و نظام جمهوری‎اسلامی ظالم تلقی شود.

***

اینها بخش کوچکی از ظلم‎هایی است که هر روز به نظام‎اسلامی اعم از بخش‎های ساختاری حکومت، مبانی و نظامات آن، به‎ویژه به رهبری آگاه، بصیر و زمان‎شناس آن روا داشته می‎شود و این درحالی‎است که غالب نخبگان یا درمقابل این ظلم‌ها سکوت اختیار کرده و یا برخی خود منشأ این ظلم‎ها به نظام هستند. امید است این فراز سخن رهبر فرزانه انقلاب فصل‎الخطاب همه ظلم‎هایی باشد که خواسته یا ناخواسته بر نظام روا داشته می‎شود؛ «کسی که نظام اسلامی را - که علیه فساد و ظلم و بیدادگری و تبعیض در دنیا قیام کرده‎است - به استبداد و ضدیت با آزادی و ضدیت با حقوق‎بشر متهم کند، یا خود دشمن است، یا فریب دشمن را خورده‎است.» ۱/۹/۱۳۸۱

منبع: مشرق

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر