logo
امروز : پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۰
[ شناسه خبر : ۲۵۴۳۱ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 4 دقیقه ]
دکتر عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه همشهری نوشت:

شما نام جوزف فریتزل را شنیده اید؟

شما-نام-جوزف-فریتزل-را-شنیده-اید؟
قتل فجیع زن خوزستانی قلب هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند که چگونه بعضی انسان‌ها در مسیر حیات خود به نقطه پستی می‌رسند که حیوانات هیچ‌گاه نمی‌رسند و افکارعمومی نیز توقع برخورد حداکثری دارد.

به گزارش موج رسا; قتل فجیع زن خوزستانی قلب هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند که چگونه بعضی انسان‌ها در مسیر حیات خود به نقطه پستی می‌رسند که حیوانات هیچ‌گاه نمی‌رسند و افکارعمومی نیز توقع برخورد حداکثری دارد. این قتل در ایران و جهان نمونه اول نبوده و نمونه آخر هم نخواهد بود. اما ‌شدت و شکل جنایت آن‌را برجسته کرد. اصل قتل خانوادگی همیشه در تاریخ بوده است اما یک بیماری تقریبا 180ساله در ایران وجود دارد که چنین مواردی (یا ظلم به‌زن) را به حکومت یا دین ارجاع می‌دهند. قبل از مشروطیت که دین و سیاست ارتباط سیستماتیک هم نداشتند عمده روشنفکران همچون فتح‌علی آخوندزاده، میرزاآقاخان کرمانی، میرزاملکم‌خان و... هر مشکلی در ایران بود یا به دین نسبت می‌دادند یا به حکومت تا جایی که در عهد پهلوی اول حکومت به آنان رسید و حمله به دین را برای رشد و تعالی! ایرانیان در دستور کار قرار دادند. بعد از قتل فجیع زن خوزستانی مثل ده‌ها مورد دیگر به دین و در اینجا با رمز «غیرت» حمله شد. اما نقطه مقابل غیرت‌ستیزی چیست؟ زشتی قتل را محکوم می‌کنیم اما بقیه داستان را پنهان می‌کنیم. وقتی مردی همسر غیرمطلقه خود را در خارج کشور با مرد دیگری ببیند و تصاویر آن در فضای مجازی منتشر شود برای محیط پیرامون امر زشتی است یا واجد ستایش و تساهل؟ راه و پیش‌نیاز پیشگیری از قتل‌های این‌گونه، مقابله با مقدمات منجر به آن صحنه است. آنان که به واژه غیرت حمله کردند چرا هیچ چیزی درباره مابقی داستان نمی‌گویند؟ در بقیه ماجرا غیرت مهم نیست؟ آیا قرآن ما که پرچمدار مبارزه با کشته شدن دختران بوده است یا ائمه و پیامبر ما چنین تجویز کرده‌اند؟ آیا اسلام گفته است شما شخصا می‌توانید همسرِ – مثلا منحرف – خود را به قتل برسانید؟

بدون تردید محیط‌های کوچک،  مسائل روانی، تنفر تولیدشده و... در این ماجرا مؤثرند. اما در ایران مد شده است در چنین مواردی یا به دین حمله شود یا حکومت را مقصر می‌شمارند. حتی زیباکلام در همین داستان، فرهنگ مردسالاری را عامل قتل دانست و حکومت را مسئول وجود فرهنگ مردسالاری دانست. اما نمی‌داند که کم مردانی نبودند که به‌دست زنانشان کشته شده‌اند و این فرضیه را باطل کرده‌اند. در اروپا فجیع‌ترین صحنه‌ها و داستان‌ها اتفاق می‌افتد اما چرا هیچ‌کس به غرب جدید یا غرب قدیم (مذهبی) و حکومت‌های مدرن آنان حمله نمی‌کند؟ آنجا طوری صحنه‌آرایی می‌کنند که جز متهم هیچ‌کس دیگری متهم نشود. نقش مسیحیت یا حکومت‌های اروپایی در این داستان چه می‌تواند باشد؟ در 16مارس2009 رسانه‌های جهان در بهت و حیرت رفتند. جوزف فریتزل مرد اتریشی که دختر خود الیزابت را برای 24سال در سلولی حبس کرده و درنتیجه تجاوز از دخترش دارای 7فرزند شد در دادگاه به جرم خود اعتراف کرد. جوزف پیش از این نیز به جرایم زنا و تجاوز به عنف اعتراف کرده بود. وی در سومین روز محاکمه خود به قتل یکی از فرزندان دخترش (فرزندی که از تجاوز به دخترش به‌دنیا آمده بود) اعتراف کرد. چنین داستانی با این عمق از فاجعه (تجاوز 24ساله به دختر و 7بچه) در کجای جهان اسلام و ایران اتفاق افتاده است؟ حال به غرب برگردید. چرا هیچ‌کس در جایی نگفت دولت اتریش مسئول است؟ چرا دین مسیحیت یا پروتستان متهم به تئوریزه کردن این امر نشدند؟ چرا هیچ اندیشه یا اندیشمند غربی زیر سوال نرفت؟ چرا صرفا همان مرد متهم و حتی شخص دومی را به دادگاه نکشاندند؟ اینجا برخی هشتگ «ما بی‌ناموسیم» زدند که حتما همین‌طور است. کسی که ناموسش را رهاشده می‌بیند و خود را به ندیدن می‌زند حتما ناموس ندارد. اگر این موارد ملامت می‌شد به مرحله قتل نمی‌رسید. تا قبل از قتل اگر حکومت ورود کند یا ده‌ها صحنه غیراخلاقی رقم بخورد خواهند گفت امر خصوصی است. به کسی یا حکومت ربطی ندارد که این خانم رفته ترکیه و با دیگری همبستر شده است؟ اگر امر خصوصی است چرا باید مصائب آن را حکومت و دین پاسخ گویند؟ غرب‌گراها از هر فرصتی برای به ‌سخره گرفتن دین در ایران بهره برده‌اند اما فجیع‌ترین صحنه‌ها در غرب را طبیعی می‌دانند و با واژه «اصل آزادی» توجیه می‌کنند.

اگر روشنفکران ما بر اصالت و انسجام خانواده تاکید می‌کردند به مرحله جنون و قتل نمی‌رسیدیم. نمی‌شود همه چیز را در حد آنارشیسم حداکثری بخواهیم اما بعد از فاجعه ژست طلبکار بگیریم. باید با مقدمات منجر به قتل برخورد قهری شود که اگر نشود حکومت نمی‌تواند برای هرکسی که همسرش مشکل دارد یک نگهبان بگذارد. حکومت باید اجازه یابد با رابطه نامشروع فراتر از مطالبه حقوقی یکی از طرفین، برخورد کند تا به مرحله قتل نرسد. آیا مدعیان تساهل و تسامح چنین شأنی را برای حکومت قائلند؟ حتما خیر؟ چراکه ارتباط نامشروع را مبتنی بر متدهای غربی توجیه می‌کنند.

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر