آیا امام حسن(ع) از آغاز در اندیشه صلح بود؟/ کریمی که مظلومانه به شهادت رسید
به گزارش موج رسا; امام حسن مجتبی(ع) در 15 رمضان سال سوم هجری قمری به دنیا آمد و ایشان دومین امام شیعیان است که به مدت 10 سال (از 40 تا 50 هجری قمری) امامت مسلمین را بر عهده داشت و البته بنا بر برخی روایتها حدود ۷ ماه نیز خلیفه مسلمانان بوده و اهل سّنت او را آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانستهاند. امام حسن(ع) اولین نوه پیامبر(ص) است و بنا بر گزارشهای تاریخی، نام «حسن» را پیامبر(ص) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. امام حسن(ع) مدت 7 سال همراه با پیامبر(ص) بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.
2 ویژگی مهم در طول عمر بابرکت امام حسن(ع) به چشم میخورد که یکی از آنها صلح با معاویه و دیگری، لقب کریم اهل بیت(ع) بودن است.
* فضایل امام حسن مجتبی(ع)
فضایل امام حسن(ع) در منابع شیعه و اهل سنت آمده و ایشان یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد و شیعیان آنان را معصوم میدانند. آیه اطعام، آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره ایشان، پدر، مادر و برادرشان (امام حسین«ع») نازل شده است.
امام حسن(ع) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری قمری و پس از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت امام علی(ع) به امامت رسید و در همان روز بیش از 40 هزار نفر با او برای خلافت، بیعت کردند اما معاویه، خلافت او را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام حسن(ع)، سپاهی به فرماندهی عبید الله بن عباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن(ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند و امام در این شرایط مورد سوء قصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن، انتقال یافت.
در کتاب اصول کافی، مجموعه روایات مربوط به نصب امام حسن(ع) به امامت را گردآوری کرده است که بر اساس یکی از این روایتها، امام علی(ع) پیش از شهادت و در حضور فرزندان خود و بزرگان شیعه، کتاب و سلاح (از ودایع امامت) را به فرزندش امام حسن(ع) داد و اعلام کرد که پیامبر(ص) به او فرمان داده که حسن را وصیّ خود قرار دهد. بنا بر روایتی دیگر، امام علی(ع) هنگام حرکت به سوی کوفه برخی از ودایع امامت را نزد امّ سلمه به امانت گذاشت و امام حسن(ع) پس از بازگشت از کوفه، آنها را از وی تحویل گرفت. شیخ مفید نیز در کتاب ارشاد، گفته که حسن(ع) وصیّ پدرش در میان فرزندان و اصحاب وی بوده است. همچنین برای امامت حسن بن علی(ع) به روایاتی از پیامبر(ص) همچون «اِبنای هذانِ امامان قاما او قَعَدا (این 2 پسرم امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.) و نیز حدیث 12 خلیفه، استدلال شده است.
* بیعت مسلمانان و مخالفت اهل شام
بنا بر نقل منابع شیعه و اهل سنت، پس از شهادت امیرالمومنین(ع) در سال 40 هجری قمری، مردم با حسن بن علی(ع) برای خلافت، بیعت کردند. به گفته بلاذری، عبید الله بن عباس پس از دفن پیکر مطهر امام علی(ع) به میان مردم آمد و خبر شهادت امام را به آنان داد و گفت: او جانشینی شایسته و بردبار به جا گذاشته است. اگر دوست دارید با او بیعت کنید. در کتاب الارشاد آمده است صبح روز جمعه ۲۱ رمضان، امام حسن(ع) خطبهای در مسجد خواند و شایستگیها و فضائل پدر خویش را برشمرد و بر پیوند خود با پیامبر(ص) تاکید کرد و با اشاره به امتیازات خود به آیاتی از قرآن کریم درباره موقعیت خاص اهل بیت(ع)، استناد کرد. پس از سخنان او عبدالله بن عباس برخاست و به مردم گفت: با فرزند پیامبرتان و وصیّ امامتان بیعت کنید. مردم نیز با او بیعت کردند. منابع، تعداد بیعتکنندگان را بیش از 40 هزار نفر بیان کردهاند.
به گفته حسین محمد جعفری در کتاب تشیع در مسیر تاریخ، بسیاری از اصحاب پیامبر(ص) که پس از ساخت کوفه در این شهر ساکن شده یا در دوره خلافت امام علی(ع)، همراه او به کوفه آمده بودند، در بیعت با امام حسن(ع) شرکت کردند یا خلافت او را پذیرفتند. جعفری با تکیه بر قرائنی، معتقد است اهالی مکه و مدینه نیز با خلافت امام حسن(ع) موافق بودند و مردم عراق او را تنها گزینه برای این مقام و جانشینی حضرت علی(ع) میدانستند.
* عدم پذیرش امامت از سوی معاویه
همانطور که گفته شد معاویه، خلافت و امامت حضرت امام حسن مجتبی(ع) را نپذیرفت و از این رو مهمترین رویداد سیاسی دوران زندگی و امامت امام حسن(ع) جنگ با معاویه است که به صلح انجامید. همزمان با بیعت مردم عراق با امام حسن(ع) و تایید ضمنی آن از سوی مردم حجاز، یمن و فارس، اهالی شام با معاویه بیعت کردند. معاویه در سخنرانیهای خود و در نامهنگاریهایی که با امام حسن(ع) داشت، بر تصمیم جدی خود برای به رسمیت نشناختن این بیعت تاکید کرد. او که خود را از زمان مرگ عثمان برای خلافت، آماده کرده بود با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. بر اساس برخی گزارشها امام حسن(ع) تا حدود 50 روز پس از شهادت پدر و بیعت مردم، هیچ اقدامی در زمینه جنگ یا صلح نکرد. او وقتی از حرکت سپاه شام باخبر شد با لشکریانش از کوفه خارج شد و سپاهی پیشآهنگ به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سمت معاویه فرستاد. همزمان با رویارویی 2 سپاه عراق و شام، امام حسن(ع) مورد سوء قصد قرار گرفت و مجروح شد و برای مداوا به مدائن رفت. در حالی که امام حسن(ع) در مدائن به مداوا مشغول بود، گروهی از سران قبائل کوفه به صورت پنهانی به معاویه نامه نوشته و اعلام فرمانبرداری کردند. آنها معاویه را به آمدن به سوی خود ترغیب کردند و قول دادند امام حسن(ع) را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. به گفته شیخ مفید، امام حسن(ع) وقتی این خبر و همچنین خبر پیوستن عبیدالله بن عباس به معاویه را شنید و از سویی، سُستی و بیرغبتی یاران خویش را مشاهده کرد، دریافت که تنها با عدهای اندک از شیعیانش نمیتواند در برابر لشکر انبوه شام، مقاومت کند. زید بن وهب جهنی، نقل کرده که امام حسن(ع) در مدت مداوای خود در مدائن به او گفت: «به خدا سوگند اگر با معاویه بجنگم، مردم عراق گردن مرا میگیرند و مرا تسلیم او میکنند. به خدا سوگند اگر در حال عزت با معاویه صلح کنم، بهتر است که در اسارت به دست او کشته شوم یا بر من منت گذارد و از کُشتنم صرف نظر کند و برای همیشه ننگی بر بنیهاشم باقی بماند.
* پیشنهاد صلح از سوی معاویه
بنا بر نقل یعقوبی از جمله ترفندهای معاویه برای آنکه جنگ را به صلح بکشاند این بود که کسانی را بین سپاهیان امام حسن(ع) فرستاد تا شایع کنند که قیس بن سعد نیز به معاویه پیوسته و از سویی کسانی را به میان سپاهیان قیس فرستاد تا شایع کنند که امام حسن(ع) صلح را پذیرفته است. او همچنین نامههای کوفیان در اعلام فرمانبرداری از او را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد و شرطهایی نیز بر عهده خود گذاشت. به گفته شیخ مفید، امام حسن(ع) با وجود آنکه به معاویه اعتماد نداشت و از نیرنگ او آگاه بود، چارهای جز پذیرش صلح ندید. در گزارش بلاذری آمده است که معاویه، صفحهای سفید و مُهرشده برای امام حسن(ع) فرستاد تا هر شرطی که میخواهد در آن بنویسد. امام حسن(ع) که شرایط را چنین دید برای مردم سخن گفت و از آنان خواست نظرشان در مورد جنگ یا صلح را بگویند. مردم با شعار «البقیة البقیة» (یعنی ما زندگی کردن و زنده ماندن را می خواهیم) درخواست پذیرش صلح کردند و بدین ترتیب امام حسن(ع) صلح را پذیرفت.
این صلح که در سال 41 هجری قمری صورت گرفت، چند شرط داشت.
خیانت برخی سرداران سپاه امام حسن(ع)، حفظ مصلحت مسلمانان، حفظ جان شیعیان و خطر خوارج از مهمترین دلایل تَن دادن امام حسن(ع) به این صلح بوده است. بنابر این صلحنامه، حکومت از امام حسن(ع) به معاویه واگذار میگشت. صلح چند شرط داشت که از مهمترین آنها منع معاویه از تعیین جانشین پس از خود، خودداری از توطئه علیه امام حسن(ع) و حفظ جان مسلمانان بود اما با این حال، معاویه به هیچ یک از شرطها عمل نکرد.
* آیا امام حسن(ع) از آغاز در اندیشه صلح بود؟
برخی از گزارشهای تاریخی از تمایل امام حسن(ع) به صلح از همان آغاز امر خلافت، خبر دادهاند و امام حسن(ع) را فردی صلحجو معرفی میکنند که تمایلی به جنگ با معاویه نداشته است. گزارش مذکور در کتاب تاریخ طبری، نقل شده و مستند به روایات ابن شهاب زهری (تاریخ نگار متمایل به امویان) است. بر اساس این گزارش، مردم عراق مایل به جنگ با معاویه بودند و امام حسن(ع) مجبور شد به خواسته آنان تَن دهد در حالی که خود تمایلی به جنگ نداشت. بر اساس گزارشی دیگر، امام حسن(ع) از همان آغاز با گروهی از یارانش که طرفدار جنگ با معاویه بودند، مخالف بود. در برابر، گزارشهای دیگری که بیشتر مورد تایید شیعیان است از تصمیم امام برای جنگ با معاویه خبر میدهد و علت پذیرش صلح از سوی آن حضرت را نه تمایل خود آن حضرت بلکه سُستی مردم عراق در جنگ و توطئه معاویه در تطمیع سران سپاه میداند. نقل است که امام در اجتماعی، مردم عراق را برای جنگ با سپاه معاویه که به سوی عراق پیشروی میکرد، فراخواند اما کسی پاسخ او را نداد تا اینکه با سخنان برخی از وفاداران به آن حضرت مانند عدی بن حاتم و بزرگان قبیله طی و قیس بن سعد بن عباده 12 هزار تن از عراقیان برای نبرد آماده شدند.
* صلح امام حسن(ع) با معاویه به دلیل قِلّت ناصر بود
آیتاله محمد حاجابوالقاسم دولابی، نماینده مردم استان زنجان در مجلس خبرگان رهبری به خبرنگار موج رسا؛ گفت: صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه مربوط به شرایطی است که امام، دچار فقدان نیرو و محرومیت از یاران باوفا بودند و تعداد زیادی از یاران امام به واسطه تهدید و تطمیع معاویه از دور ایشان پراکنده شده بودند.
وی اظهار داشت: امام حسن(ع) علیرغم اینکه تصمیم به رویارویی با معاویه داشتند اما به دلیل قِلّت ناصر و کمبود یار و یاور با وی صلح کردند.
آیتاله دولابی خاطرنشان کرد: ضمن اینکه این صلح، یک صلح موقت برای تقویت و قدرتمند کردن جامعه شیعی بود تا بتواند در برابر ظلم و ستم، ایستادگی کند.
نماینده مردم استان زنجان در مجلس خبرگان رهبری گفت: بعد از امام حسن(ع) نیز سیدالشهدا(ع) نشان دادند که رویکرد اصلی و جاری تمام ائمه، تقابل با جریان کفار بوده و جریان حق هرگز با جریان کفر، کنار نمیآید.
وی با بیان اینکه ایستادگی و اجتناب از طاغوت، یکی از وظایفی است که قرآن به دوش پیامبران و امامان نهاده است، تصریح کرد: هیچ امامی در این وظیفه و حرکت کلی از چهارچوب ایستادگی در برابر طاغوت، خارج نشده است.
* صلح امام حسن(ع) با معاویه، نرمش قهرمانانه بود
حجتالاسلام رضاعلی خلفی، کارشناس مسائل مذهبی نیز در خصوص صلح امام حسن(ع) با معاویه به خبرنگار موج رسا؛ گفت: حدیثی داریم که میفرماید مومن مانند کوه استوار است و در جدیث دیگری میفرمایدد مانند خوشه سنبل است که در برابر بادها و طوفانها ممکن است کمی خم شود اما هیچگاه شکسته نمیشود.
وی با بیان اینکه رویکرد و رویه معصومین(ع) در برابر دشمنان نیر اینطور بوده است، اظهار داشت: پیامبر(ص) و امامن معصوم(ع) در برابر دشمنان مقاومت کرده و از مواضع خود کوتاه نمیآمدند اما ممکن بود در شرایطی هم مانند خوشه سنبل عمل کنند.
حجتالاسلام خلفی خاطرنشان کرد: در زمان حضرت امام حسن مجتبی(ع) شرایط بهگونهای اقتضا کرد که مانند خوشه سنبل گندم با معاویه صلح کند که این صلح به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، نرمش قهرمانانه بود.
کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: امام حسن(ع) نرمش قهرمانانه از خود نشان داد تا دین مبین اسلام که نهالی بود که تا حدودی برومند شده بود اما همچنان قدرت و قوت خود را پیدا نکرده بود، این شدت و سختیها را از پیش رو بردارد.
* دلایل صلح امام حسن(ع) با معاویه
نویسندگان شیعه در تحلیل چرایی صلح امام حسن(ع) و هدف آن حضرت از صلح، دلایل مختلفی را مطرح کردهاند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* حفظ جان خود و شیعیان
شیعیان خاص امیرالمؤمنین(ع) اغلب در جنگ جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان به شهادت رسیده و گروهاندکی از آنان باقی مانده بودند و اگر جنگی به وقوع میپیوست با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن(ع) و شیعیان، خسارتهای جبرانناپذیری را تحمل میکردند زیرا معاویه در این صورت، آنان را بهشدت سرکوب میکرد. در برخی از سخنانی که از امام حسن(ع) باقی مانده به این دلیل اشاره شده است.
* عدم حمایت مردم از امام حسن(ع) و نبود نیروهای جنگی کارآمد
بسیاری از منابع تاریخی به سُستی مردم در جنگ با معاویه به عنوان علت اصلی پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) اشاره کردهاند. بر اساس برخی گزارشها آنان از آغاز، علاقهای به جنگ نداشتند. چنانکه پیشتر اشاره شد در هنگام جنگ نیز بخشی از سپاه عراق با تطمیع معاویه به سپاه شام پیوستند. شرایط اجتماعی عراق و خستگی مردم از جنگهای متوالی از علل عدم رغبت آنان به نبرد بود. امام حسن(ع) نیز در برخی از سخنانش به نبود یارانی برای جنگ با معاویه اشاره کرده است. همچنین آن حضرت در پاسخ شخصی که به صلح اعتراض کرد، چنین فرمود: «من به این علت حکومت را به معاویه واگذار کردم که یارانی برای جنگ با او نداشتم. اگر یارانی داشتم، شبانهروز با او میجنگیدم تا کار یکسره شود.» از سوی دیگر، لشکر عراقیان نامتوازن بود و از گروههای مختلف عقیدتی تشکیل شده بود و این از دلایل آسیبپذیری این سپاه بود.
* جلوگیری از خونریزی
پرهیز از خونریزی و حفظ جان مسلمانان از دیگر اهداف امام حسن(ع) برای صلح بود. به همین دلیل هنگامی که معاویه او را برای جنگ با خوارج دعوت کرد، امام فرمود: «اگر میخواستم با کسی از اهل قبله جنگ کنم، اول با تو نبرد میکردم ولی من از تو دست برداشتم و برای صلاح امت اسلام و حفظ خون مسلمانان با تو کنار آمدم.»
* حفظ دین
به نظر برخی از نویسندگان، جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. به دلیل اختلافات داخلی، خطر شکست در برابر لشکر روم بیشتر شده بود. از سوی دیگر خستگی مردم از اختلافات درونی و جنگهای پیدرپی ممکن بود به پایبندی آنان به اسلام لطمه بزند.
* خطر خوارج
ابوبکر محمد بن عبدالله بن عَرَبی، نویسنده کتاب احکام القرآن میگوید: «یکی از علل صلح امام حسن مجتبی(ع) این بود که وی میدید خوارج اطرافش را احاطه کردهاند و دانست اگر جنگ با معاویه را ادامه دهد و مشغول آن معرکه شود، خوارج بر سرزمینهای اسلامی دست مییازند و بر آنها چیره میشوند و اگر وی به جنگ با خوارج بپردازد و مشغول دفع آنان گردد، معاویه بر سرزمینهای اسلامی و مناطق تحت حکومت وی چیره میشود.»
* چرا امام حسن(ع) را کریم اهل بیت مینامند؟
حجتالاسلام حسین حسینزاده برسمنانی، کارشناس مسائل مذهبی و حوزوی میگوید: «کریم» یعنی اهل کرم و بخشندگی بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای خدا، فقرا و ایتام را اکرام میکند و برای او فرقی نمیکند که نیازمندان در کدام مَسلک و جریان قرار دارند.
وی اضافه میکند: چون امام حسن مجتبی(ع) در میان ائمه معصومین(ع) و اولیای الهی در طول زندگیشان، عملاً اهل جود، کرم و توجه به فقرا و محرومان بودند به «کریم» موصوف شدند و صفت کرامت و کریم در ایشان ویژه گشت و البته این به معنای آن نیست که امامان دیگر کریم نبودند بلکه همه ائمه معصومین(ع) کریم بودند اما چنانچه امام ششم به صادق یا امام هفتم به کاظم یا امام هشتم به صفت رضا شهره شدهاند، امام حسن مجتبی(ع) هم صفت کریم شدن او، صفات دیگر وجودش را تحتالشعاع قرار داده شده و به آن موسوم و موصوف گشتند.
حجتالاسلام حسینزاده برسمنانی با اشاره به بعضی از کرامات امام حسن مجتبی(ع) ادامه میدهد: اولین کرامت حضرت در مقابل دشمنان است. شواهد فراوانی در زندگی امام حسن مجتبی(ع) وجود دارد که علاوه بر دوستان نسبت به دشمنانشان که بیشتر نادان و جاهل بودند، رفتار کریمانهاش باعث تغییر و منقلب شدن آنها میگشت.
این کارشناس مسائل مذهبی، انفاق اموال در راه خدا را از دیگر کرامات حضرت امام حسن(ع) برشمرده و میگوید: حضرت مجتبی(ع) 2 بار تمام دارایی خویش و 3 بار نصف اموال خود را در راه خدا انفاق و احسان کردند. علمای شیعه و اهل سنت آن را در کتابهای خود نقل کردهاند.
وی با بیان این که یکی از کرامات حضرت، آزاد کردن برده در برابر یک شاخه گل بود، میافزاید: انس بن مالک میگوید روزی کنیزی شاخه گلی برای امام حسن مجتبی(ع) هدیه آورده است. امام هم در مقابل، او را آزاد کرد. به امام گفتم شما به خاطر یک شاخه گل آن کنیز را آزاد کردی؟ امام فرمود: هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همانگونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد. یعنی خداوند ما را چنین تربیت کرده است که هرگاه به شما سلام و درود و هدیهای عنایت شد، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید و نیکوتر از هدیه آزادی برای او در راه خدا نیافتم.
حجت الاسلام حسین زاده برسمنانی اظهار میکند: در کتاب ینابیع المودة، نقل شده است که امام حسن مجتبی(ع) لقمه نانی را در جای خلوتی دید، آن را برداشت و با چوبی آن را پاک کرد و به بردهاش داد و چون بیرون آمد آن را از آن برده طلب کرد و برده گفت: ای آقای من، من آن را خوردم! امام (ع) به او فرمود تو در راه خدا آزادی! و ادامه دادند از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: کسی که لقمهای را افتاده ببیند و آن را پاک کرده یا بشوید و بخورد، خدای تعالی او را از آتش دوزخ آزاد کند و من چنان نیستم که مردی را که خداوند از آتش دوزخ آزاد کرده به بردگی خود گیرم.
* شهادت غریبانه و مظلومانه امام حسن(ع)
وقتی معاویه، تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید، بیعت بگیرد 100 هزار درهم برای جعده (همسر امام حسن(ع)) فرستاد تا امام را مسموم کند. گفتهاند امام حسن(ع) 40 روز پس از مسموم شدن به شهادت رسید. بنابر نقلی، او وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص) دفن شود ولی مروان بن حکم و عدهای از بنیامیه، مانع این کار شدند. پیکر او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت آمده که امام حسن(ع) به وسیله زهر به شهادت رسید. طبق برخی گزارشها، او را چند بار مسموم کرده بودند اما از مرگ، نجات یافته بود. در مورد مسمومیت آخر که به شهادت وی انجامید، شیخ مفید گفته است معاویه وقتی تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد 100 هزار درهم برای جعده (دختر اشعث بن قیس و همسر امام حسن(ع)) فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.
نام جعده به عنوان قاتل امام حسن(ع) در منابع اهل سنت نیز آمده است. مادلونگ، معتقد است مساله جانشینی معاویه و تلاش او برای ولایتعهدی یزید، روایات مسموم شدن امام حسن(ع) به تحریک معاویه و به دست جعده را تایید میکند.
نقل شده است پس از شهادت امام مجتبی(ع)، شهر مدینه یکپارچه شیون و گریه شد و نیز گفتهاند هنگام خاکسپاری، قبرستان بقیع پُر از جمعیت شد و بازارها تا 7 روز تعطیل بود. از برخی منابع اهل سنت نقل شده که نخستین خواری برای عرب، درگذشت حسن بن علی(ع) بود.
در برخی منابع آمده است که امام حسن(ع) به برادرش وصیت کرد که او را پس از درگذشت، کنار قبر جدش رسول خدا(ص) دفن کند. بنابر نقلی، حسن بن علی خواسته خود را با عائشه در میان گذاشته و او نیز موافقت کرده بود. بنابر روایت کتاب «انساب الاشراف» وقتی مروان بن حکم از این وصیت با خبر شد به معاویه گزارش داد و معاویه از او خواست به شدت از این کار جلوگیری کند.
در گزارش شیخ مفید، و طبرسی و ابن شهرآشوب آمده است که امام حسن مجتبی(ع) وصیت کرد که تابوت او را برای تجدید عهد، نزد قبر پیامبر(ص) ببرند و سپس کنار قبر جدهاش فاطمه بنت اسد دفن کنندو همچنین سفارش کرده بود که هنگام تشییع و دفن او از هرگونه درگیری پرهیز شود تا مبادا خونی ریخته شود.
وقتی بنی هاشم، تابوت امام مجتبی(ع) را به طرف قبر پیامبر(ص) بردند، مروان همراه عدهای از بنیامیه، سلاح به دست گرفتند و راه را بستند تا از دفن شدن او در کنار قبر پیامبر(ص) جلوگیری کنند. ابوالفرج اصفهانی، آورده است که عائشه، سوار بر استری شد و بنیامیه را فراخواند تا مانع از این کار شوند. در گزارش بلاذری، آمده است وقتی عائشه دید نزاع رخ داده و نزدیک است به خونریزی بینجامد، گفت: خانه، خانه من است و اجازه نمیدهم کسی در آن دفن شود. همچنین نقل شده است که مروان گفت نمیپذیریم که عثمان در آخر شهر، دفن شده باشد ولی حسن بن علی(ع) را کنار پیامبر(ص) دفن کنید. نزدیک بود میان بنیهاشم و بنیامیه، درگیری رخ دهد ولی امام حسین(ع) بنابر وصیت برادرش از درگیری جلوگیری کرد و پیکر مطهر امام حسن(ع) را به بقیع بردند و در کنار قبر حضرت فاطمه(س) به خاک سپردند. در گزارش ابن شهرآشوب آمده است بنیامیه به سمت جنازه امام مجتبی(ع) تیر پرتاب کردند. طبق این نقل، ۷۰ تیر از جنازه حسن بن علی(ع) بیرون کشیدند.
* تاریخ شهادت
منابع تاریخی، سال شهادت امام حسن(ع) را به اختلاف ۴۹ یا ۵۰ یا ۵۱ هجری قمری ذکر کردهاند. نقلهای دیگری نیز وجود دارد و برخی پژوهشگران با استناد به قراینی، سال ۵۰ هجری را درست دانستهاند. در مورد ماه وقوع آن نیز منابع شیعه، ماه صفر و اکثر منابع اهل سنت، ماه ربیعالاول را گزارش دادهاند.
روز شهادت نیز در منابع شیعی، متفاوت نقل شده است. بسیاری همچون شیخ مفید و شیخ طوسی و طبرسی و ابن شهرآشوب، روز ۲۸ صفر را ذکر کردهاند. در مقابل، شهید اول، روز ۷ صفر و کلینی، روز آخر صفر را ذکر کرده است. «یدالله مقدسی» با تحقیق در مورد سند اقوال مختلف، قول ۲۸ صفر را معتبر دانسته است.
در ایران، روز ۲۸ صفر به عنوان رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام مجتبی(ع) تعطیل رسمی است و مردم به عزاداری میپردازند.// آ
انتهای پیام/