logo
امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۴
[ شناسه خبر : ۶۰۱۳ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 4 دقیقه ]

تغییر پارادایم‌ها در فضای صنعت نشر

تغییر-پارادایم‌ها-در-فضای-صنعت-نشر

زمانی که نویسنده، فقط نویسنده و ناشر، فقط ناشر بود پایان یافته است. امروز، تغییر شرایط بازار و ظهور ابزارهای ارتباطی در حوزه دیجیتال وضعیتی را ایجاد کرده است که تک تک عوامل دخیل در صنعت نشر، در موضوع «فروش و بازاریابی» ناگزیر از دخالت و مشارکت هستند.

 

به گزارش موج رسا; زمانی نه چندان دور، آن طور که در فیلم‌ها می‌دیدیم، یا در برخی مصاحبه‌ها می‌خواندیم، نویسنده در کنج عزلت خود می‌نشست و می‌نوشت. یا در کافه، با دوستان، گپ می‌زد، قهوه (یا بعضی وقت‌ها، چای) می نوشید، در دود سیگار غرق می‌شد، ایده می‌پرداخت، اندیشه ورز می‌داد و بعد، می‌نوشت و می‌نوشت و می‌نوشت و به ناشر می داد.

ناشر، منتشر می‌کرد و امانتِ گران را، کتاب را، به سیستم پخش می‌سپرد. سیستم پخش هم، کتاب را به کتاب‌فروشی‌ها می‌داد. یک سیستم، با قوائدِ نوشته و نانوشته که تا حدود زیادی به خوبی، کار خودش را انجام می داد.

اما امروز، همچون سایر حوزه‌های اقتصادی، صنعت نشر هم دچار تغییرات عمده‌ای شده است. تغییراتی که هنوز بخش عمده‌ی بازیگرانش (نویسندگان و ناشران) این تغییرات را درک نکرده‌اند.

می‌گویند، قورباغه موجودی خون سرد است. اگر قورباغه را در ظرفی که آب آن گرم است بیندازید، سریع با همه وجود تلاش می‌کند از آب بیرون بپرد و از مهلکه، جان به در ببرد. همین قورباغه را اگر در ظرف آبی سرد بگذارید و آب را کم کم داغ کنید،  قورباغه متوجه نمی‌شود، تا وقتی که آب به جوش بیاید و قورباغه‌ داستان، آب‌پز شود.

گسترش فضای دیجیتال، وبلاگ‌ها، وب‌سایت‌ها، انجمن‌های مجازی، شبکه‌های اجتماعی، ابزارهای ارتباطی و پیام رسان‌ها همان داغ شدن فضای کسب و کار در صنعت نشر است که برخی ناشران هنوز متوجه آن نشده‌اند و بایدها و نبایدهای جدید آن را درک نکرده‌اند.

آنچه فضا را متحول کرده، ابزارهای ارتباطی است و در این میان، کسی برنده است که ارتباطات قوی تری ایجاد می‌کند. امروز، شرایطی را شاهد هستیم که نویسنده پیش از حتی تولید کتاب، شروع به بازاریابی آن می‌کند. از ابزارهای ارتباطی برای آماده کردن فضا استفاده می‌کند. مراحل نوشتن کتاب را قدم به قدم با دیگران به اشتراک می‌گذارد. چاپ آن را خبر می‌دهد. کتاب، چاپ که می‌شود، اگر مراسمی به اسم رونمایی و جشن امضا می‌گیرد، نه برای دور هم جمع کردن چند نفر، که برای به اشتراک گذاشته شدن تصویر دورهمی است. برای هشتگ‌ها، برای به اشتراک گذاشتن‌ها یا Share ها است. برای توئیت‌ها و ریتوییت‌ها است. برای ارسال‌های مستقیم یا Directها است.

ناشر هم، که زمانی فقط کافی بود کتاب را منتشر کند و آن را به پخش بدهد، حالا باید با رسانه‌ها تعامل کند. خبرهایش را روی خروجی خبرگزاری‌ها بگذارد. نشست خبری برگزار کند. رویداد یا Event ترتیب بدهد. به بهانه های مختلف، در برابر چشم مخاطب قرار بگیرد تا بتواند با مخاطبان «ارتباط» برقرار کند.

بر خلاف گذشته که کار «فروختن» از دید نویسنده، فقط به عهده ناشر بود، و البته از دید ناشر فقط به عهده مرکز پخش بود و از دید مرکز پخش، فقط به عهده کتاب فروشی بود، امروز «فروش کتاب» به عهده کل زنجیره‌ی تولید است. نویسنده، دوستان نویسنده، مرتبطین نویسنده، ناشر، کارکنان ناشر، مرتبطین ناشر، مرتبطین کارکنان ناشر و حتی کتاب فروشی‌ها. از این روست که می بینیم کتاب فروشی‌ها هم هر روز به بهانه‌ای، رویدادی برگزار می‌کنند. برای دیده شدن. برای به اشتراک گذاشته شدن. برای تکرار شدن نامشان. برای ارتباط با مخاطبانشان.

امروزه، با تغییر روندهای کسب و کار، صنعت نشر نیز دستخوش دیگرگونی شده. اگر بگذریم از مجموعه‌ای از کتاب‌های حوزه‌های خاص مانند کتاب‌های حوزه دانشگاهی که هنوز با معرفی استاد، خریده می‌شوند یا کتاب‌های سفارشی و سازمانی که با توصیه و ارتباط فروخته می‌شوند، نویسندگانِ بسیاری مات و مبهوت میزان فروش کتاب‌هایی هستند که زمانی، باور کردنش برایشان سخت بود که حتی چاپ اولشان به فروش برود چه برسد به تجدید چاپ آنها. برای بسیاری، امروز، عجیب است که دیگر مقدمه فلان استاد دیگر نمی‌فروشد. عجیب است که یواش یواش نام ناشر، تاثیر خودش را در فروش محصول از دست می‌دهد. عجیب است که کیفیت کاغذ و جلد و فروشگاه‌های عرضه کننده به تدریج اهمیتشان را از دست می‌دهند. کتاب‌ها، بدون اینکه در قفسه‌ها دیده شوند، در اینترنت، در فروشگاه‌های مجازی‌ای که نیستند، عرضه و فروخته می‌شوند و مشتریانشان، جستجویشان، قدم زدن در پیاده روی خیابان‌های شبیه انقلاب نیست، بلکه لمس لینک‌ها و تصاویر و پست‌های  شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی است.

نقطه‌ آغاز درک این تغییر، بیرون آمدن نویسندگان (و البته مترجمان) از لاک درونگراییشان است. و شروع کننده، به نظر می‌رسد باید ناشر باشد، که باید آموزش‌های لازم را به نویسندگانش بدهد و فضا را برای این تعاملات فراهم کند.

در سال های آینده تنها ناشرینی می توانند در این تغییرات جدی در صنعت نشر دوام بیاورند که بتوانند این تغییرات را درک کرده و به موقع، همراه با موج تغییرات حرکت کنند. در غیر این صورت، ساحل، روز به روز و ماه به ماه از دیدرسشان، دور و دورتر می شود.

منبع:تسنیم

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر