logo
امروز : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۱۹
[ شناسه خبر : ۲۷۴۱۲ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 10 دقیقه ]

خانواده ای که بانی کیک ۱۱۰ کیلویی غدیر شد

-خانواده-ای-که-بانی-کیک-۱۱۰-کیلویی-غدیر-شد
برای رفتن به این مهمانی که میزبانش خود مولایمان بود، با خانواده راهی شدم. گرچه می‌دانستم شاید دوری راه کمی بچه ها را خسته کند اما این خستگی می ارزید به حضور در فضایی که بوی ولایت می داد و غدیر را برای بچه ها معنا می کرد و چه فرصتی بهتر از این...

به گزارش موج رسا; وعده مان ساعت ۸.۳۰ بود. قرار بود همزمان با اذان مغرب، کیک ۱۱۰ کیلویی غدیرانه بریده شود. از یک هفته قبل قصد کرده بودم خودم را زودتر برسانم تا شاید توفیق شود و بتوانم کمکی کنم در برپاکردن آن کیک ۶ متری اما حساب و کتابم درست از آب درنیامد. رسیدن از شرقی ترین نقطه شهر به غربی ترین نقطه تهران، درحالت عادی حداقل یک ساعت و نیم زمان می خواهد، چه برسد به اینکه شب عید هم باشد، آن هم عیدی چون غدیرخم. در راه مدام خودخوری می کردم که چرا کارهایم جفت و جور نشد و نتوانستم زودتر از موعد مقرر به مراسم برسم اما با این حال صلوات از زبانم نمی افتاد تا شاید به برکت صلوات، گره ترافیک باز شود که اگر هم اینچنین نمی شد حداقل دلم آرام می گرفت. برای رفتن به این مهمانی که میزبانش قطعا خود مولایمان بود، با خانواده راهی شدم. گرچه می‌دانستم دوری راه ممکن است کمی بچه ها را خسته کند اما این خستگی می ارزید به حضور در فضایی که بوی ولایت می داد و غدیر را برای بچه ها معنا می‌کرد و چه فرصتی بهتر از این.

اولین برش کیک ولایت همزمان با اذان مغرب

بالاخره بعد از دو ساعت و نیم ماندن در ترافیکی که خبر از دورهمی های عیدانه داشت، کمی قبل از اذان آنجا بودیم. محله ای در شهرک پاسداران تهرانسر که مردمش در ارادت به اهل بیت(ع) زبانزد هستند و مراسم های مذهبی شان همیشه برپاست؛ جایی که حالا به یاری خانواده ای همدل، به محل میزبانی از عاشقان علی بن ابی طالب تبدیل شده بود تا بیایند و به صرف کیکی 6 متری، عیدغدیرخم را جشن بگیرند. جمعیت زیادی آمده بودند و از قضا، سرود سلام فرمانده از بلندگوهای ایستگاه صلواتی درحال پخش بود و مثل همیشه، همه یکصدا می خواندند. به سختی خودم را به محل استقرار کیک ولایت رساندم. در دل خداراشکر کردم که هنوز کیک را نبریده اند و می‌توانم کمی عکاسی کنم. هنوز کارم تمام نشده بود که با صدای الله اکبری که درفضا پیچید، اولین برش کیک ولایت زده شد. خانم های خانواده بانی به همراه تعدادی از دوستداران مولا، کار برش کیک را آغاز کردند. از قبل محلی برای ایستادن درصف تعبیه شده بود و همه حاضرین با راهنمایی کسانی که هدایتگر صف بودند، به داخل مسیر دعوت می شدند تا به آسانی و بدون هرگونه ازدحامی بتوانند کیک ولایت را تبرک کنند و دست خالی نروند. همه دست به دست‌ هم داده بودند تا خاطره ای ماندگار برای مهمانان خلق کنند و نزد مولایشان سربلند باشند.

پذیرایی از 1500 نفر به برکت عیدغدیرخم

پخش کیک ۱۱۰ کیلویی که به یمن نام علی(ع) بیشتر از آنچه که تصور می‌شد، برکت کرد، حدود دوساعتی زمان برد و بیش از ۱۵۰۰ نفر طعم شیرینی ولایت را چشیدند. در تمام ساعاتی که ایستگاه صلواتی برپا بود، مولودی های عیدانه حال و هوای معنوی به فضا می بخشید. بعضی‌ها همانجا می ایستادند و کیک هایشان را می‌خوردند.بعضی‌ها با گوش سپردن به مولودی درحال پخش، با آقایشان نجوا می‌کردند و بعضی ها هم خاطره این روز بزرگ را در ذهن هایشان حک می کردند. حال خوش را به راحتی می شد در چشمان حاضرین مشاهده کرد. کسانی که دست در دست خانواده آمده بودند تا هم ارادتشان به آقایمان را نشان دهند و هم از کیک ولایت تبرک کنند. متوسلان ایستکاه صلواتی به سبک آقا علی بن ابی طالب تمام تلاششان را کرده بودند تا حسابی دل بچه ها را بدست آوردند و خاطره ای به یادماندنی از عیدغدیر را برای آن ها به یادگار گذارند. همزمان با پخش کیک ۶متری، پخش بستنی هم آغاز شده بود و بادکنک های رنگی به کودکان هدیه داده می شد. با دیدن این صحنه ها، ناخودآگاه به یاد موکب های اربعین افتادم. جایی که خدمت و اخلاص حرف اول را می‌زند؛ سعادتش نصیبم نشده اما انگار همان حال و هوا حاکم بود. همه آمده بودند تا این بار نه در مسیر پیاده راه اربعین بلکه در دل شهری شلوغ و پر از مشغله های روزمره، امام زمانشان را همراهی کنند و این رویدادی بزرگ را به ایشان ولی عصر(عج) تبریک بگویند.

عیدی مردم به مردم؛ یک تبلیغ ناب ولایی

دربین جمعیتی که در رفت و آمد بودند، آقای جوانی نظرم را جلب کرد. در مسیر تردد مردم ایستاده بود و هر کودکی را که می دید، دستی به جسب می‌برد و یک اسکناس ۱۰۰۰ تومانی نو به آنها هدیه می‌داد. اول فکر کردم سید است و به رسم سنتی قدیمی، عیدی می‌دهد. به سراغش رفتم اما بعد از سلام و تبریک، متوجه شدم سید نیست. دلیل کارش را پرسیدم، چون نه سید بود و نه آنقدر سن و سال دار که بخواهد به بچه ها عیدی بدهد.« محمد جلالی» جوانی 30 ساله از اهالی همان محل بود که ازقضا دستی هم در برپایی ایستگاه صلواتی داشت. او دلیل کارش را اینچنین توضیح داد:«عیدی دادن در اعیاد بزرگی چون غدیرخم در همه خانواده ها رسم است و ما هم با الگوبرداری از بزرگترهایمان از این سنت تأسی می‌کنیم. گرچه می‌گویند عیدی دادن کار بزرگترهاست اما گرامیداشت ولایت مولایمان، سن و سال نمی‌شناسد و این حداقل کاری است که از دستمان برمی‌آید و حال دلمان را خوب می‌کند. البته همیشه چنین توفیقی نصیبمان نمی‌شود و فقط زمانی که خود اهل بیت نظر می‌کنند و می‌توانیم با این قافله همراه شویم، راه برایمان باز می‌شود.» کمی دورتر، ‌آقای میانسالی نظاره گر مردم است و به محض آنکه نوجوانی را می‌بیند به سمتش می رود و با یک مدادنوکی زیبا، عید را به او تبریک می گوید. چنددقیقه ای از دور او را زیرنظر می گیرم. تا خودم را از دل جمعیت به او برسانم، انگار که مدادهایش تمام شده باشد، از آنجا می‌رود. واقعا دست مریزاد دارد‌. هم او و هم تمام کسانی که آمده اند تا دلی شاد کنند. برخی با یک جعبه شیرینی ساده، برخی با بسته های کوچک شکلات و یا کیسه ای آجیل مشکل گشا؛ به این می‌گویند تبلیغ واقعی اسلام بدون هرگونه حرف و کلامی و فقط با یک خاطره سازی در شبی بزرگ.

وحدتی که مولا رقم زد

کیک به برش‌های آخرش می رسد، متصدیان صف، راه ورودی را می بندند تا مردم بی سبب درصف منتظر نمانند. ازدحام جمعیت کم می شود؛ آن هایی که روزیشان بود، کیک ولایت را چشیدند و حاجتشان را هم خواستند. برخی‌ها هم به گرفتن گل های روی کیک بسنده کردند و کم کم از آنجا دور شدند. کیک ولایت با پایانش می‌رسد. پایانی ارزشمند برای همه کسانی که مهمان علی بن ابیطالب بودند، کسانی که برای تهیه و توزیع کیک آستین بالا زدند و مهمتر از همه، آن‌هایی که بانی شدند تا ارادت خود را به مولایشان ثابت کنند. کیک ولایت حاصل یک وحدت خانوادگی و البته مردمی بود. بچه هیاتی های محل وقتی شنیدند قرار است در شب عیدغدیرخم، کیکی بزرگ در محله شان برپاشود، برنامه هایشان را هماهنگ کردند تا شب عید باشند و بتوانند قدمی بردارند. داربست ها را بستند، چادرها را علم کردند. گلدان ها را در مسیر مهمانان چیدند و پرچم های ولایت را به داربست ها آویختند تا زینت بخش کوچه ای باشد که همواره در اعیاد بزرگ به ریسه های نورانی مزین می شود و نویدبخش ایامی الهی است. این کوچه همانقدر که به هیات های محرمش شهرت دارد، به چراغانی ها و ایستگاه های صلواتیش در اعیاد نیز شناخته می شود و همه این هاست که وحدت همسایه ها در باور و اعتقادشان را به نمایش می‌گذارد.

قناد کیک ولایت: خمس هنرم را برای حضرت خرج کردم

کار توزیع کیک به پایان رسیده و حالا دیگر بهترین فرصت است تا به سراغ خانم جوانی بروم که ایده پخت کیک 110 کیلویی به ذهنش رسید و به مدد خود آقا و همراهی خوانواده اش توانست این هدف معنوی را تحقق بخشد. محبوبه خانم قناد است و چندسالی می شود در این زمینه اشتغال دارد. خودش می‌گوید که این کیک 6 متری، خمس هنرش بوده و حالا خوشحال است که توانسته کاری برای مولا انجام دهد. او می‌گوید:« وقتی فکر پخت کیک ولایت به ذهنم رسید، به این فکر می‌کردم که خمس هنری که یاد گرفته ام را برای حضرت علی(ع) خرج کنم و  وقتی می‌خواهم برای اولین بار کاری سنگین انجام دهم، برای حضرت علی(ع) باشد تا برکت کارم شود. خودم بودجه لازم برای پخت چنین کیکی را نداشتم، بنابراین موضوع را با خانواده ام مطرح کردم که پدر و مادرم بسیار استقبال کردند و اصلا انگار منتظر چنین پیشنهادی بودند. خانواده ام هرسال به مناسبت عیدغدیر مولودی می‌گرفتند اما طی چندسال گذشته به سبب شرایط کرونا این توفیق نصیبشان نشده بوده و دلشان می‌خواست کاری برای مولا انجام دهند، بنابراین بخش اصلی هزینه ها را متقبل شدند و بقیه اعضای خانواده هم هرآنچه در توان داشتند، گذاشنند تا در این کار سهیم باشند.»

او ادامه می دهد:« بعد از آنکه خیالم از بابت هزینه ها راحت شد، کار تدارکات را شروع کردم. قاعدتا انجام چنین کار سنگینی به تنهایی ممکن نبود بنابراین با اساتید و دوستان قناد خود مشورت کرده و آن ها نیز آمادگی خود را اعلام کردند و با لطف خود حضرت علی(ع) توانستیم در بزرگترین عید شیعیان، این کار را انجام دهیم. کسانی که در پخت این کیک مرا همراهی کردند، خودشان از حرفه‌ای های این کار بودند و آن ها هم به نیت حضرت آمدند و پای کار ایستادند. مقدمات آماده سازی این کیک، 4 روز تمام زمان برد و خدارا شکر به سرانجام خوبی رسید. برای برپایی این کیک، همه بچه هیاتی های محله با خانواده هایشان دست به کار شدند و با یک همکاری صمیمانه توانستیم کیک 6 متری خود را در مجاورت ایستگاه صلواتی محله برپا کنیم و پذیرای محبان آقایمان باشیم. واقعا جادارد تشکر ویژه ای داشته باشم از همه دوستان و هم محله‌ای ها که ما را در این راه حمایت کردند و تنهایمان نگذاشتند.»

گرچه کار توزیع کیک به پایان رسیده، اما ایستگاه صلواتی هنوز برقرار است. متولیان ایستگاه و همه آن هایی که در این چندروزه پای کار بوده اند، کم کم برای بستن ایستگاه صلواتی آماده می شوند تا مبادا کارشان تا ساعات پایانی شب طول بکشد و مزاحمتی برای همسایه ها ایجاد شود. جمع آوری صندلی‌ها، زباله ها و پاکسازی کلی کوچه با همکاری هم به پایان می رسد و کمی بعد، همه چیز مثل روز اولش می‌شود. چادرهای ایستگاه صلواتی پایین کشیده می‌شود و همه راه خانه را درپیش می‌گیرند تا ادامه شب را در خانه هایشان جشن بگیرند و برای خدمتی دوباره در روزعید آماده شوند.

انتهای پیام/

منبع: فارس

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر