logo
امروز : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۳:۵۷
[ شناسه خبر : ۱۸۵۳۰ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 2 دقیقه ]

"آقای جمهوری اسلامی" و سندرم گُندگی

"آقای-جمهوری-اسلامی"-و-سندرم-گُندگی-
"آقای جمهوری اسلامی" و سندرم گُندگی

به گزارش موج رسا; محسن مهدیان، فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت: فکر می کنید منشا بسیاری از تحلیل های شاد و هیجانی در توئیتر چیست؟ یا علت بسیاری از داد و فریادهای رسانه ای؟ یا ناسزاهای سیاسی؟ مثلا طعنه های رایج و به هر بهانه ای به "آقای جمهوری اسلامی"؟

واقعا فکر می کنید اغلب مبنای اعتقادی و گرایشی دارند؟ من اینطور فکر نمی کنم.

توئیتر کجاست؟ جائی که باید به اختصار حرف بزنید. همین؟ خیر. باید حرف جدید هم بزنید. دیگه؟ باید خوب دست به دست شوید چرا؟ تا بازدید و لایک ممبر بگیرید.

هیچ کدام از این موارد بد نیست. اتفاقا رعایتش هنرست اگر در خدمت محتوای عالمانه قرار بگیرد. ماجرا کجا تبدیل به آسیب می شود؟

وقتی برخی در رعایت این موارد دچار بدفهمی و بدسلیقگی شده و توان جمع کردن همه را با هم ندارند. در نتیجه گرفتار ۴ نقش توهمی می شوند: حکیم باش‌ها، پهلوان‌باش‌ها، هوارکش‌ها، هوراکش‌ها

 حکیم باش ها برخی بعد از مدتی موجز نویسی جدی جدی احساس می کنند حکمت می نویسند. قبای حکیم باشی به تن می کنند و هر روز صبح خود را موظف می دانند که حکمت بگویند. این حس توهمی باعث می شود متن ها دچار تصلب و تعصب شود. "همین است و جز این نیست" ها ناشی از همین قبای تنگ است. "منیت" ها نیز.

پهلوان باش ها برخی تازگی را به غلط متفاوت بودن برداشت کردند. تصور می کنند بجای زاویه دید جدید باید متفاوت بود. متفاوت نمایی را هم در دوقطبی سازی دیدند. اینکه حتما باید یک غیریت ساخته شود تا "من" دیده شوم. لغزخوانی های استقلال پرسپولیسی در سیاست (تحلیل های صفر و یکی) برای همین پهلوان بازی هاست.

هوارکش ها برخی دست به دست شدن را تنها در هیجانی نوشتن می دانند. هیجانی نویسی را هم در داد زدن. یک وقت هایی هم که همه داد می زنند، برای یک پرده بالاتر به فحش و ناسزا می رسند تا در بازار مسگرها شنیده شوند.

 هوراکش ها خیلی ها برای دیده شدن سعی می کنند همیشه در تیم برنده ها باشند. تیم برنده ها چه تیمی است؟ تیم اکثریت. لذا به ذائقه اکثریت می نویسند. این افراد عمدتا در بیان حق لکنت دارند.

این ۴ آسیب سندرم گندگی می سازد.

طعنه به "آقای جمهوری اسلامی" یکی از عوارض این بیماری است. هم حس حکیم باشی به فرد می دهد. بالاخره تعبیر آقای جمهوری اسلامی خودش معرکه ساز است. هم پهلوانی است در کوچه بن بست، چون کسی نیست یقه ای بگیرد. همه در بازار مسگرها صدایی است پرطنین و در نهایت باب میل جماعتی که با "ما بی شماریم" زنده اند.

مشرق

انتهای پیام/

فرم ارسال نظر